نیل الدن آرمسترانگ (Neil Alden Armstrong) فضانورد آمریکایی (متولد ۱۴ مرداد ۱۳۰۹ در واپاکونتا، اوهایو – وفات ۲۵ ۴ شهریور ۱۳۹۱ در سینسینتی، اوهایو)، نخستین انسانی است که طی ماموریت آپولو ۱۱ در ۲۰ ژوئیه ۱۹۶۹ (۲۹ تیر ۱۳۴۸) بر کره ماه گام نهاد. وی فضانورد ناسا، خلبان آزمایش کننده، مهندس هوافضا، استاد دانشگاه و خلبان نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بود و در جنگ کره خدمت کرد. نیل آرمسترانگ نخستین انسانی بود که کره زمین را از فضا مشاهده کرد. پس از پایان جنگ، آرمسترانگ به نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا راه یافت و بیش از ۹۰۰ پرواز انجام داد. او فارغ التحصیل دانشگاه پردیو است و تحصیلات خود را در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی تکمیل کرد.
وی قبل از فضانوردی، در نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا بود. پس از پایان جنگ، آرمسترانگ به عنوان یک خلبان آزمایش کننده در کمیته مشورتی ملی هوانوردی و ۹۰۰ پرواز با انواع هواپیما انجام داد. او از دانشگاه پوردو و دانشگاه کالیفرنیای جنوبی فارغ التحصیل شد. آرمسترانگ پس از ترک نیروی دریایی در سال ۱۹۶۲ به ناسا پیوست. اولین پرواز او در ناسا، فرماندهی او در پرواز جمینای ۸ در سال ۱۹۶۶ بود و به معدود شهروندان آمریکایی تبدیل شد که به فضا سفر کرده است. او در این ماموریت دو فضاپیمای سرنشین دار را به دیوید اسکات رساند.
دومین و آخرین پرواز فضایی او، پرواز آپولو ۱۱ و فرماندهی ماموریت بود که سرانجام با باز آلدرین در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۱۹۶۹ برای اولین بار بر روی کره ماه فرود آمد. آرمسترانگ و آلدرین بر روی کره ماه گام نهادند و ۲ ساعت و نیم روی ماه کاوش کردند در حالی که مایکل کالینز که در گردونه فرماندهی منتظر آن ها بود. به آرمسترانگ، آلدرین و کالینز مدال آزادی ریاست جمهوری از ریچارد نیکسون (رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا)، مدال فضایی کنگره از رئیس جمهور جیمی کارتر در سال ۱۹۷۸ و مدال طلای کنگره در سال ۲۰۰۹ اهدا شد.
در ۲۵ اوت ۲۰۱۲، نیل آرمسترانگ در سن ۸۲ سالگی بر اثر عوارض ناشی از جراحی در بیمارستانی واقع در کلمبوس، اوهایو درگذشت.
زندگینامه
نیل آرمسترانگ حاصل ازدواج استفان کونیگ آرمسترانگ و ویولا لوئیس انگل است و در شهر واپاکونتا، اوهایو به دنیا آمد. نیل از تبار اسکاتلندی – ایرلندی و آلمانی است و دو خواهر و برادر کوچک تر دارد. پدرش استفان آرمسترانگ، حسابرس دولت ایالتی اوهایو بوده است و بارها در سراسر کشور نقل مکان کرده است. گفته میشود که نیل قبل از تولد ۱۵ سالگی اش در ۲۰ شهر مختلف زندگی کرده است. او به شدت به پرواز علاقه داشت.
پدر او برای تحصیل نیل در دبیرستان “بلوم”، برای آخرین بار در سال ۱۹۴۴ به شهرستان واپاکونتا نقل مکان کرد. آرمسترانگ در ۱۵ سالگی شروع به یادگیری درس پرواز در فرودگاه این شهرستان کرد و گواهینامه پرواز رانندگی خود را به دست آورد. او پسری فعال بود و سرانجام رتبه عقاب دیده بان را به دست آورد. در بزرگسالی، پیشاهنگان پسر آمریکا با اعطای جایزه دیده بان عقاب و جایزهٔ نقرهای بوفالو او را تأیید کرد.
در سال ۱۹۴۷، آرمسترانگ تحصیل در رشته هوافضا در دانشگاه پردیو را آغاز کرد. او دومین فرد در خانوادهاش بود که در دانشگاه پذیرفته شد. او مدرک لیسانس را در رشتهٔ دانش در مهندسی هوانوردی در سال ۱۹۵۵ از دانشگاه پردیو دریافت کرد و در سال ۱۹۷۰ در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، کارشناسی ارشد در مهندسی هوافضا گرفت. آرمسترانگ دارای دکترای افتخاری از تعدادی دانشگاه است.
خدمات نیروی دریایی
در تاریخ ۲۶ ژانویه سال ۱۹۴۹، از نیروی دریایی با آرمسترانگ تماس گرفته شد و از او خواسته شد خود را به ایستگاه پنساکولا، فلوریدا برای آموزش پرواز معرفی کند. در تاریخ ۱۶ اوت ۱۹۵۰، دو هفته پس از تولد ۲۰ سالگی آرمسترانگ، متوجه شد که به عنوان هوانورد به نیروی دریایی راه یافتهاست.
او به عنوان ناوگان هوایی اسکادران ۷ در سن دیگو منصوب شد. دو ماه بعد، او به عنوان جنگندهٔ اسکادران ۵۱ (وی اف – ۵۱)، یک اسکادران تمام جت انتخاب شد و اولین پرواز خود را در یک هواپیمای جت “اف ۹ اف – ۲ بی” در تاریخ ۵ ژانویه ۱۹۵۱ انجام داد. او در ماه ژوئن، اولین فرود جت خود را با یک یو اس اس ایکس انجام داد و همان هفته، از دانشجوی سال دوم نیروی دریایی به ناوبان دوم ارتقا یافت. در پایان ماه، با وی اف – ۵۱ به عنوان جنگنده زمینی برای جنگ کره عازم کره جنوبی شد.
آرمسترانگ اولین عملیات خود در جنگ کره را در تاریخ ۲۹ اوت ۱۹۵۱ انجام داد. در ۳ سپتامبر ۱۹۵۱، او که در حال پرواز اکتشافی برای عکس برداری بر فراز تأسیسات حمل و نقل در جنوب روستای مجون در غرب وونسان بود. هوپیمای اف ۹ او در حالی که مشغول بمباران در سطوح پایین (با سرعت ۳۵۰ کیلومتر بر ساعت) بود، با آتش ضد هوایی مواجه شد. او هنگامی که برای به دست آوردن کنترلش در ارتفاع حدود ۲۰ فوت (۶٫۱ متر) تلاش میکرد، با تیرکی برخورد کرد که بخشی از قسمت متحرک بال راست هواپیمایش را کند. او در نظر داشت با چتر نجات بر روی آب فرود بیاید تا بالگردهای نیروی نجاتش دهند به همین دلیل به سوی پایگاه هوایی پوهانگ پرواز کرد ولی صندلی او به روی خشکی افتاد. هم اتاقی او در مدرسه پرواز با یک جیپ او را نجات داد.
آرمسترانگ در جنگ کره، بیش از ۷۸ ماموریت انجام داد و در مجموع در این جنگ ۱۲۱ ساعت روی هوا بود که بیشتر آنها را در ژانویه ۱۹۵۲ انجام داد. او موفق به دریافت ۲۰ مدال هوایی، ۲۰ ماموریت رسمی، ستاره طلای ۲۰، مدال خدمات کرهای و مدال تعهد شد. او در سن ۲۲ سالگی در تاریخ ۲۳ اوت ۱۹۵۲، نیروی دریایی را ترک کرد و به ستوان تبدیل شد.
سالهای دانشکده
پس از استعفا از نیروی دریایی، آرمسترانگ به دانشگاه پوردو بازگشت و بهترین نمراتش را در چهار ترم اول گرفت. نمرات نهایی او ۴٫۸ از ۶ بود. آرمسترانگ لیسانس خود را در رشته مهندسی هوانوردی در ژانویه ۱۹۵۵ از دانشگاه پوردو گرفت و فارغ التحصیل شد.
نیل با ژانت الیزابت شیرون که در در دانشگاه پوردو درس اقتصاد خانه را میخواند، ازدواج کرد. آنها در تاریخ ۲۸ ژانویه سال ۱۹۵۶، در کلیسای جماعت در ویلمت در ایلینویز ازدواج کردند.
این زوج دارای سه فرزند به نامهای اریک، کارن و مارک هستند. در ماه ژوئن سال ۱۹۶۱، تشخیص داده شد که کارن در قسمت میانی مغزش تومور دارد. سرانجام با اشعه ایکس او را درمان کردند. اما سرانجام کارن در تاریخ ۲۸ ژانویه ۱۹۶۲، به دلیل تضعیف سلامتی اش فوت کرد.
نیل آرمسترانگ بعدا کارشناسی ارشد را در رشته علوم در مهندسی هوانوردی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گرفت.
خلبان آزمایش هواپیما
او در اولین روز خود در ادواردز، وظیفه آزمایش یک هواپیمای بمب افکن را بر عهده داشت. او در یکی از پروازهای بمب افکن خود با هواپیمای بوئینگ بی – ۲۹ سوپرفورتریز در ادواردز دچار حادثه شد. او در این پرواز در صندلی راست نشسته بود. او هم چنین در مارس ۱۹۵۶ به عنوان خلبان روی صندلی راست دی – ۵۵۸ – ۲ نشست.
در یک پرواز که آرمسترانگ تا ارتفاع ۹٫۱ کیلومتر صعود کرده بود، چهار موتور متوقف شد و پروانه هواپیما در جریان هوا سرعت زیاد چرخش خود را از دست داد. با قرار دادن سوئیچ، چرخش پروانه بسیار سریع تر از پیش شد و در نتیجه از هم جدا شد و شکست. هواپیمای آرمسترانگ با سرعت ۳۱۰ مایل در ساعت (۳۳۸ کیلومتر در ساعت) به پایین سقوط میکرد. سرانجام اجناس روی زمین راهاندازی شد و یک موشک بی – ۲۹ برای حمل هواپیمای آرمسترانگ به هوا پرتاب شد. سپس آرمسترانگ و «استن بوچارت» دست بکار شدند اما در لحظه راهاندازی، چهار موتور پروانه از هم پاشیده شد. سپس موتور شماره ۳ آسیب دید. آرمسترانگ مجبور شد این موتور را خاموش کند. سرانجام آرمسترانگ با دو موتور و خیال راحت فرود آمد.
در تاریخ ۱۵ اوت ۱۹۵۷، آرمسترانگ برای اولین بار با هواپیمای موتور راکتی پرواز کرد. در این پرواز او با هواپیمای بل ایکس-۱بی به ارتفاع ۱۱٫۴ مایل (۱۸٫۳ کیلومتر) صعود کرد. در سپتامبر ۱۹۶۲، آرمسترانگ با ایکس – ۱۵ به ارتفاع ۲۰۷،۵۰۰ فوت (۶۳٫۲ کیلومتر) صعود کرد.
آرمسترانگ چند بار در ادواردز حادثه دید. او در یکی از بلندترین پروازهایش در ادواردز در ۲۰ آوریل ۱۹۶۲، با هواپیمای ایکس-۱۵ به ارتفاع ۲۰۷۰۰۰ فوت (۶۳ کیلومتر) صعود کرد. این پرواز، بلندترین پرواز آرمسترانگ پیش از جمینای ۸ بوده است. در این پرواز، در ارتفاعات بالا جو بسیار نازک بوده است و تقریباً هیچ اثری از حرکت گاز نبوده است. او در بلندترین پرواز خود در ادواردز، در یک پرواز افسانهای در جنوب ادواردز به ارتفاع ۴۰ مایل (۶۴ کیلومتر) صعود کرد. او در این پرواز به سختی توانست فرود بیاید.
چهار روز بعد، آرمسترانگ با دومین حادثه خود روبه رو شد. در این پرواز، چاک ییگر همراه او بود. با باریدن باران، آرمسترانگ مجبور شد به شکل اضطراری با تی – ۳۳ در یک دریاچه خشک فرود بیاید. ییگر در زندگینامه خود نوشت: «آرمسترانگ میدانست که پس از بارش باران باید چه کار کند.» در فرود اول آرمسترانگ ناموفق بود. ییگر به او گفت که دوباره امتحان کن، زمان به کندی میگذرد. سرانجام آرمسترانگ در فرود دوم در شرق دریاچه فرود آمد. به گفته او، ییگر شخصیت بسیار طنزی دارد.
بسیاری از خلبانان ایکس – ۱۵ آرمسترانگ را مورد تحسین قرار دادهاند. میلت تامپسون گفت: «او از همان ابتدا فنی ترین ما بودهاست.» بیل دانا گفت: «ما همیشه جذب پروازهای او بودهایم.» مدرک مهندسی لازمه یک خلبان خوب مانند چاک ییگر و پیت نایت نیست. پیت نایت، خلبان و مهندس پرواز گفتهاست: «در پرواز بیشتر مکانیک بودن به درد آدم میخورد.» به همین دلیل بسیاری از خلبانان مهندس پرواز از مهارت پرواز به طور طبیعی بر نمیآیند.
آرمسترانگ در یک پرواز با اف – ۱۰۴ استارفایتر با حادثه روبه رو شد. این پرواز در تاریخ ۲۱ مه ۱۹۶۲ انجام گرفت و آرمسترانگ دوباره مجبور به فرود اضطراری شد. او سعی کرد اعمال قدرت، اما باله، رادیو، سیال روغنی آزاد، و مایع هیدرولیکی آسیب دیده بودند. بدون ارتباطات رادیویی، او نمیتوانست با برج کنترل ارتباط برقرار کند. پس از فرود، ثابت شد که علت قطع شدن ارتباط رادیو با برج کنترل، گرفتارشدن سیم متصل به لنگرهای زنجیرهای بودهاست.
از آن زمان به بعد، قبل از پرواز ۳۰ دقیقه قسمتهای مختلف هواپیما یا راکت بررسی میشدند. آرمسترانگ به ادواردز تلفن زد و پرسید: «دو سرنشین به پرواز درآمدند، اما هنوز میلت تامپسون در حال پرواز با اف – ۱۰۴ بی است. تامپسون هم در این باد قوی به سختی فرود آمد. بیل دانا در پایگاه دفتر عملیات تصمیم گرفت خلبانان برای برگشت به ادواردز، حمل و نقل زمینی شوند.
آرمسترانگ در ۷ پرواز با ایکس – ۱۵ به ارتفاع ۵۰۰۲۰۷ فوت (۶۳٫۲ کیلومتر) صعود کرد و مرکز تحقیقات ادواردز را ترک کرد. در مجموع، آرمسترانگ در این پایگاه ۶۶۱۵ کیلومتر به ارتفاع صعود کرده است و ۲۴۰۰ ساعت پرواز کرده است. او در طول زندگی حرفهای خود، با بیش از ۲۰۰ مدل مختلف هواپیما پرواز کرده است.
حرفه فضانوردی
هیچ لحظهای در تصمیم آرمسترانگ تعیین کننده تبدیل شدن او به فضانورد نبود. او در سال ۱۹۵۸، برای انسان در فضای Soonset در برنامه نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا انتخاب شد. در نوامبر ۱۹۶۰، آرمسترانگ به عنوان بخشی از گروه آزمایشی X20 Dyna – Soar به عنوان هواپیمای فضایی نظامی انتخاب شد و در تاریخ ۱۵ مارس ۱۹۶۲، او به عنوان یکی از ۶ خلبان برتر و مهندسان هواپیمای نظامی در هنگام پرواز انتخاب شد.
در ماههای پس از اعلام گروه دوم فضانوردان ناسا و برنامه آپولو، آرمسترانگ بسیار هیجان زده شد. حدود ۱ هفته بعد از ۱ ژوئن ۱۹۶۲، آرمسترانگ که در نزدیک ادواردز کار میکرد، مشغول به کار در مرکز فضاپیمای سرنشین دار شد.
در تاریخ ۱۳ سپتامبر ۱۹۶۲، دک اسلایتون با آرمسترانگ تماس گرفت و از او درخواست کرد که به سپاه فضانوردان ناسا بپیوندد. آرمسترانگ هم بدون تردید این پیشنهاد را پذیرفت. سه روز بعد، روزنامهها گزارش دادند که وی “اولین فضانورد غیر نظامی” است. وی یکی از دو فضانورد غیر نظامی بوده است در حالی که الیوت یعنی نفر دوم، خلبان نیروی دریایی بوده است.
برنامه جمینای
جمینای ۸
در تاریخ ۲۰ سپتامبر ۱۹۶۵، آرمسترانگ به عنوان خلبان فرماندهی و دیوید اسکات به عنوان خلبان سفینه جمینای ۸ اعلام شد. اسکات قبلا در یک ماموریت دیگر نیز بوده است. در تاریخ ۱۶ مارس ۱۹۶۶، جمینای ۸ راهاندازی شد و با موفقیت و اتصال با سفینه بدون سرنشین آجینا (Agena) پایان یافت و این ماموریت، دومین ماموریت فوق العاده اسکات بود. در مجموع جمینای ۸، ۷۵ ساعت و ۵۵ دقیقه در فضا بود.
نخستین اتصال بین دو فضاپیما با موفقیت در مدار بعد از ۶:۳۰ ساعت به پایان رسید. با توجه به عدم وجود پوشش ایستگاههای ردیابی در کل مدار، تماس جمینای ۸ با زمین قطع شده بود و جمینای ۸ به سرعت دور خود میچرخید. آرمسترانگ اقدام به تصحیح موقعیت و سامانه مانور مداری (OAMS) در فضاپیمای جمینای ۸ کرد. در مشاوره از یک مرکز کنترل ماموریت قبلی، فضانوردان مجبور شدند جمینای ۸ و آجینا را از هم جدا کنند. با این کار نه تنها چرخیدن سفینه تمام نشد بلکه سرعتش افزایش چشمگیری پیدا کرد و در هر ثانیه یک بار دور خود میچرخید. این بدین معنا بود که در کنترل موقعیت سفینه، مشکلی پیش آمده بود. آرمسترانگ به این نتیجه رسید که تنها راه ممکن ورود مجدد سامانه کنترل (RCS) و خاموش کردن (OAMS) آن است. سرانجام فضانوردان بدون هیچ موفقیتی به زمین رسیدند و جان خود را نجات دادند.
پس از این ماجرا انتقادهای زیادی از آرمسترانگ و اسکات صورت گرفت. مردم در دفتر فضانوردان به خصوص والتر کانینگهام گرد آمده بودند و بعضیها میگفتند:
آرمسترانگ و اسکات نقص چنین حادثهای را نادیده گرفته بودند و اگر آرمسترانگ در ماموریت نجات، سیستم کنترل را وارد نمیکرد، فضانوردان صدها هزار کیلومتر دور از خانه جان میدادند.
این انتقادهای بی اساس زیاد شده بود. ژن کرانس نوشت: «واکنش آموزش دهندگان فضانوردان را دیدم. آنها نباید واکنشی نشان میدادند چرا که خودشان به فضانوردان اشتباه آموزش داده بودند.»
پس از این ماجرا آرمسترانگ افسرده شد.
جمینای ۱۱
آرمسترانگ در آخرین ماموریت خود در طول پروژه جمینای، به عنوان فرماندهٔ پشتیبان جمینای ۱۱ انتخاب شد. وی برای این پشتیبانی کاملاً آموزش دیده بود. این فضاپیما دو پشتیبان داشت که نفر دیگر، یک خلبان تازه کار به نام ویلیام آندرس بود. جمینای ۱۱، در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۱۹۶۶ به فضا پرتاب شد. سرانجام این ماموریت با موفقیت به پایان رسید.
پس از این سفر، رئیس جمهور لیندون جانسون، آرمسترانگ و همسرش را برای شرکت در یک مهمانی دوستانه به آمریکای جنوبی دعوت کرد. هم چنین در این دوره، ۱۱ کشور و ۱۴ شهر بزرگ به خصوص پاراگوئه و برزیل، آرمسترانگ را دعوت کردند.
برنامه آپولو
در تاریخ ۲۷ ژانویه ۱۹۶۷ و تاریخ آتش گرفتن آپولو ۱، آرمسترانگ در واشنگتن دیسی همراه گوردون کوپر، دیک گوردون، جیم لاول و اسکات کارپنتر در حال امضای معاهدهٔ سازمان ملل متحد فضا بودند.
در تاریخ ۵ آوریل ۱۹۶۷، ۱۷ فضانورد با اسلایتون دک ملاقات کردند و درباره آتش گرفتن آپولو ۱ بحث کردند. اولین چیزی که اسلایتون گفت: “مردی که اولین ماموریت فرود بر ماه را اجرا میکند و برای اولین بار روی ماه پا میگذارد، از مردان این اتاق است.”
اسلایتون هم چنین درباره ماموریتهای برنامه ریزی شده صحبت کرد و آرمسترانگ یکی از خدمههای پشتیبان آپولو ۸ شد. سرانجام وی به عنوان فرمانده آپولو ۱۱ انتخاب شد.
ناسا برای این سفینه خرجهای بسیار زیادی کرد. فقط به فضانوردان سه ماه آموزش فرود روی ماه را دادند. فضاپیمای آپولو ۱۱، جلوی موشک ساتورن – ۵، یک موشک چهار مرحلهای نصب شده بود.
آپولو ۱۱
پس از خدمت آرمسترانگ به عنوان فرماندهٔ پشتیبان آپولو ۸، وی در تاریخ ۱۱ دسامبر ۱۹۶۸، به عنوان فرماندهٔ آپولو ۱۱ انتخاب شد. در یک جلسهٔ ناسا، اسلایتون به آرمسترانگ گفت که او در این سفر دو همکار دیگر دارد. باز آلدرین به همراه آرمسترانگ در گردونهٔ ماه نشین «عقاب» است و به نوعی جایگزین جیم لاول است و مایکل کالینز در گردونهٔ فرماندهی «کلمبیا» در مداری دور ماه گردش میکند. آرمسترانگ بعد از ۱ روز اندیشیدن به اسلایتون گفت:
من تا به حال با آلدرین هیچ مشکلی نداشتم ولی لاول گاهی اوقات دستورهای مرا اجرا نمیکرد. به هر حال بهتر است که آلدرین همراه من باشد و هم چنین در رتبه بندی از لاول بالاتر است.
در مارس ۱۹۶۹، جلسهای بین اسلایتون، جورج کم، باب گیلروت و کریس کرافت برگزار شد و به طور قطعی مشخص شد که فضانورد خوش بخت آپولو ۱۱، آرمسترانگ است. در یک نشست خبری در تاریخ ۱۴ آوریل ۱۹۶۹، گفته شد که آرمسترانگ از دریچهٔ سمت راست LM از فضاپیما خارج میشود.
سفر به ماه
هنگام پرتاب موشک ساترن ۵ به فضا، در اثر سرعت بسیار بالا، ضربان قلب آرمسترانگ به ۱۱۰ در دقیقه رسید. او به یاد سرعت فضاپیمای جمینای ۸ افتاد و سعی کرد خود را کنترل کند. این توانایی باعث شد که بیماری فضایی نگیرد. هم چنین دو فضانورد دیگر آپولو ۱۱ هم بیماری فضایی نگرفتند. آرمسترانگ با انجام عملیات آکروباتی در هواپیما، باز هم نتوانست حالت تهوع نگیرد.
هدف فضاپیمای آپولو ۱۱، فرود بر نقطهای خاص و ایمن از کرهٔ ماه بود. سه دقیقه مانده به فرود روی ماه، سفینه به درون چالههای فضایی افتاد و مثل توپ در فضا رها بود و به سرعت به سوی ماه میرفت. زنگهای خطر به صدا درآمده بودند و کامپیوترها مدام هشدار میدادند که نمیتوانند این همه اطلاعات را پردازش کنند. سوخت سفینه هم تقریباً داشت تمام میشد.
آرمسترانگ با نگاه با سطح ماه دریافت که آنها مستقیم به سوی تختهسنگها میروند. اگر فضانوردان کاری نمیکردند، مسافرتشان با یک انفجار بزرگ به پایان میرسید. او میدانست که باید چه کار کند. او هدایت سفینه را از دست کامپیوتر خارج کرد و خودش هدایت سفینه را بر عهده گرفت. مسیر سفینه را عوض کرد، ولی فضایی که او برای فرود برگزیده بود، کاملاً از تختهسنگ بود. آرمسترانگ آخرین شانس خود را امتحان کرد و برای آخرین بار مسیر سفینه را عوض کرد. سرانجام فضایی صاف پدیدار شد. در کمتر از ۳۰ ثانیه مانده به فرود بر ماه، سفینه را خاموش کرد تا خودش فرود بیاید. در تاریخ ۲۰ ژوئیه ۱۹۶۹، اولین فضاپیمای انسان در ساعت ۲۰:۱۷:۳۹ بر روی ماه فرود آمد. پایههای فضاپیما، ۵ تا ۱۰ سانتی متر در ماه فرورفت. فضانوردان نیز تمام امکانات رفتن از ماه را آماده کردند تا اگر اتفاقی افتاد، به سرعت از ماه دور شوند.
اولین پیاده روی در ماه
پس از فرود دریچه باز شد و آرمسترانگ از نردبان پایین رفت. در یک قدم مانده به ماه، او سطح ماه را توصیف کرد: «من حالا در حال رفتن به ماه هستم.»
سپس خود را برای گذاشتن پاهایش روی ماه آماده کرد. سرانجام نیل آرمسترانگ، در تاریخ ۲۱ ژوئیه ۱۹۶۹، در ساعت ۰۲:۵۶، در یک لحظهٔ تاریخی، پای چپش را روی ماه گذاشت. وی یک جملهٔ بسیار معروف گفت: “این گامی کوچک برای یک انسان و جهشی بزرگ برای بشریت است.”
نیل آرمسترانگ در حال توصیف کردن سطح ماه
آن زمان به دلیل کمبود و محدودیت امکانات، مردم فکر میکردند که متن اصلی این جملهٔ آرمسترانگ، همین بودهاست، ولی پیتر شان فورد، در استرالیا با برنامه نویسی کامپیوتر ادعا کرد که متن دقیق جملهٔ آرمسترانگ این بودهاست:«این گامی کوچک برای یک مرد و جهشی بزرگ برای بشریت است.» آرمسترانگ هم در پاسخ گفت که این جملهٔ را تصادفی گفتهاست و منظور خاصی از کلمهٔ “یک مرد” نداشتهاست و منظورش مردم بودهاست.
وقتی که آرمسترانگ در شبکهٔ بی بی سی و بسیاری از کانالهای دیگر سراسر جهان، زندگی نامهٔ خود را بازگو میکرد، از ۳٫۶۳۳ میلیارد نفر جمعیت دنیا، این برنامه ۴۵۰ میلیون شنونده داشت.
حدود ۲۰ دقیقه پس از پیاده روی آرمسترانگ در ماه، باز آلدرین هم از نردبان پایین آمد و در سطح ماه پیاده روی کرد. سپس دو فضانورد فعالیتها و آزمایشهایی روی ماه انجام دادند. در اولین فعالیت هایشان، پرچم ایالات متحده آمریکا را در سطح ماه کاشتند و عکسهای متعددی گرفتند. پرچم مورد استفاده در این ماموریت، یک میلهٔ فلزی بود که پرچم ایالات متحده آمریکا، بالای آن بسته شده بود. در عکسها نشان داده شدهاست که پرچم آمریکا کمی موجدار است. پس از کاشت پرچم، ریچارد نیکسون، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، از دفترش با فضانوردان تماس تلفنی گرفت. ریچارد نکسون حدود یک دقیقه صحبت کرد و آرمسترانگ سی ثانیه بعد به او پاسخ داد. هم چنین آرمسترانگ آزمایشهای زیادی در ماه انجام داد که برخی از این آزمایشها عبارتند از:
1- آزمایشهای مقاومت مصالح، برای شناخت بیشتر خصوصیات فیزیکی مواد سطح کره ماه
2- آزمایشهای زلزله نگاری برای بررسی اعماق سطح کره ماه
3- تعیین فاصله میان ماه و زمین با کمک لیزر
4- آزمایشهایی روی گرد و غبار سطح ماه
در کل ماموریت آپولو ۱۱، فقط پنج عکس از آرمسترانگ گرفته شدهاست. بیشترین عکسهای این ماموریت از باز آلدرین گرفته شدهاست. معروفترین عکس آپولو ۱۱، عکس باز آلدرین است که روی کلاه او آرمسترانگ دیده میشود که در حال پیاده روی در ماه است.
پس از آزمایشهای علمی، آرمسترانگ بیشترین فاصله از فضاپیما را گرفت و برای قدم زدن، ۵۹ متر از فضاپیما فاصله گرفت. آخرین کار آرمسترانگ، یادبود از فضانوردان مرحوم شوروی مانند یوری گاگارین، لادیمیر کومارو، و فضانوردان مرحوم آپولو ۱ یعنی، گاس گریسوم، وایت اد و راجر چافی بود. فضانوردان آپولو ۱۱، تنها ۲:۳۱:۴۰ در ماه راهپیمایی کردند. این راهپیمایی، کوتاهترین راهپیمایی در ماه بود. در حالی که بیشترین راهپیمایی در ماه را فضانوردان آپولو ۱۷ انجام دادند که بیش از ۲۲ ساعت صرف بررسی سطح ماه کردند.
بازگشت به زمین
بعد از ۲:۳۱:۴۰ پیادهروی روی ماه، فضانوردان وارد فضاپیما شدند و دریچه بسته شد. آرمسترانگ و آلدرین در حالی که برای پرتاب از سطح ماه آماده بودند، فهمیدند که سوئیچ جرقهٔ موتور برای پرتاب از ماه شکسته است. آنها با استفاده از بخشی از یک قلم، سوئیچ را تحت فشار قرار دادند و با فضاپیما به سمت زمین پرتاب شدند. آنها در اولین کار خود، فضاپیما را به گردونهٔ فرماندهی “کلمبیا” که مایکل کالینز در آن قرار داشت، اتصال دادند. سه فضانورد به زمین بازگشتند و در اقیانوس آرام، در یک (USS Hornet (CV – 12 فرود آمد.
پس از ۱۸ روز قرنطینهٔ فضانوردان، تا اطمینان حاصل شد که آنها هیچ گونه عفونت و بیماری از ماه نگرفتهاند، ۴۵ روز در ایالات متحده آمریکا بودند. آرمسترانگ پس از آن، به ویتنام سفر کرد. در ماه مه سال ۱۹۷۰، به اتحاد جماهیر شوروی سفر کرد. پس از ورود به لنینگراد در لهستان، او به مسکو سفر کرد و با الکسی کوسیگین ملاقات کرد. پس از آن نیز به مرکز آموزش یوری گاگارین رفت. در پایان روز، با دیدن ویدئوی پرتاب با تاخیر سایوز ۹ تعجب کرد.
زندگی پس از آپولو
آموزش
آرمسترانگ در مدت کوتاهی پس از پرواز آپولو ۱۱، اعلام کرد که برنامهریزی برای پرواز دوباره در فضا ندارد. او به عنوان معاون مدیر دیپلم برای هوانوردی دفتر تحقیقات و فناوری پیشرفته منصوب شد اما تنها در آن جا یک سال خدمت کرد و در سال ۱۹۷۱ استعفا داد.
آرمسترانگ قبول کرد که در گروه مهندسی هوافضا در دانشگاه سینسینتی تدریس کند. عنوان رسمی او در دانشگاه سینسینتی، استاد دانشگاه مهندسی هوافضا بود. پس از تدریس به مدت هشت سال، او در سال ۱۹۷۹، بدون دلیل استعفا داد.
تصادفات ناسا
آرمسترانگ در دو تحقیق و بررسی پرواز فضایی، دچار حادثه شد. اولین حادثه در سال ۱۹۷۰، پس از آپولو ۱۳ بود. آرمسترانگ شخصاً مخالف توصیهٔ این گزارش بود و دوباره مخازن اکسیژن که منابع انفجار هستند را طراحی کرد. در سال ۱۹۸۶، رونالد ریگان، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، آرمسترانگ را به عنوان کمیسیون راجرز منصوب کرد که به بررسی فاجعهٔ شاتل فضایی چلنجر که در همان سال رخ داد بپردازد.
فعالیتهای کسب و کار
پس از این که آرمسترانگ از ناسا در سال ۱۹۷۱ بازنشسته شد، کارهای زیادی برای کسب و کار انجام داد. او برای اولین بار برای شرکت خودرو سازی کرایسلر در ژانویه ۱۹۷۹، تبلیغ کرد. در آن زمان آرمسترانگ دچار مشکل مالی بود. او به عنوان سخنگوی شرکتهای دیگر، مانند شرکت عمومی و انجمن بانکداران آمریکا کار کردهاست. او فقط به عنوان سخنگو برای کسب و کار در ایالات متحده آمریکا کار میکند.
در کنار کارهای سخنگو، او در هیئت مدیرهٔ چند شرکت، مسابقهٔ دو ماراتون، Learjet، شرکت برق و گاز سینسیناتی، صدا و سیما، هواپیمایی ایالات متحده آمریکا، شرکت ایتون، سیستم AIL، و تیوکول خدمت کردهاست. او به عنوان رئیس هیئت مدیرهٔ شرکت EDO در سال ۲۰۰۲ بازنشسته شد.
آرمسترانگ در ایران
ساعت ده و نیم بامداد روز سوم آبان سال ۱۳۴۸ هجری خورشیدی، نیل آرمسترانگ به همراه ادوین آلدرین، مایکل کالینز و یک هیئت سینفری از فضانوردان به ایران آمدند. در این زمان، آرمسترانگ سفر خود به ماه را در تهران شرح داد. مقارن ساعت یک بعد از ظهر، فضانوردان در مسیر میدان بهارستان قرار گرفتند.
بیماری و مرگ
آرمسترانگ در تاریخ ۷ اوت ۲۰۱۲ برای رفع شریانهای کرنر قلبی مسدودشده خود عمل جراحی کرد. سرانجام در تاریخ ۲۵ اوت ۲۰۱۲ به دلیل شریانهای ناشی از این عمل جراحی در سینسینتی، اوهایو درگذشت. چند ساعت بعد، باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در پاسخ به مرگ آرمسترانگ بیانیهای شرح داد: «آرمسترانگ در میان بزرگترین قهرمانان آمریکای است. نه فقط در زمان خود بلکه در تمام دوران.» با توجه به بیانیه منتشر شده از سوی کاخ سفید، باراک اوباما افزود: «خدمه آپولو ۱۱، خواستههای شهروندان ایالات متحده را برآورده کردند و هرگز از یاد نخواهند رفت.»
هم چنین خانواده آرمسترانگ در بیانیهای گفتند: «ما تمایلی به قهرمان دانستن نیل نداریم و او به عنوان خلبان جنگنده نیروی دریایی، خلبان آزمایشکننده و فضانورد به ملت خود خدمت کردهاست. ما مراسم سوگواری این مرد بسیار خوب را میگیریم، زندگی شگفت انگیز خود را جشن میگیریم و امیدواریم که جوانان در سراسر جهان رویاهای ملتشان را به حقیقت بپیوندند و و بدون محدودیت و فشار به ملت خود خدمت کنند.
باز آلدرین، همراه آرمسترانگ در آپولو ۱۱ اظهار داشت:
«برای درگذشت آرمسترانگ غمگینم. من توسط میلیونها نفر در سوگواری این قهرمان آمریکا میپیوندم و همیشه او را یکی از بهترین خلبانها میدانستم. واقعاً متاسفم که نمیتوانیم پنجاهمین سالگرد فرودمان روی ماه را همگی با هم جشن بگیریم.»
مایکل کالینز، همراه آرمسترانگ در گردونه فرماندهی آپولو ۱۱ گفت:
«به سادگی، او بهترین بود، و من از دست دادن او را وحشتناک می دانم.»
چارلز بولدن، مدیر ناسا گفت: «آرمسترانگ برای یک گام کوچک بشر در جهان فراتر از خودمان برای همیشه در یادها خواهد ماند.»
بیانیه خانواده آرمسترانگ یک ادای احترام است. علیرغم این که بیشتر مردم فکر میکردند خانواده آرمسترانگ به او افتخار کنند، خانواده او خدمات آرمسترانگ را تنها یک خدمت به ملت خود دانستند. خانواده او میتوانستند به خدمات نیروی هوایی و دریایی او و سفر تاریخی آپولو ۱۱ افتخار کنند. این پاسخ توجه بسیاری را از جمله توییتر جلب کرد.
جوایز
آرمسترانگ جوایز و افتخارات بسیاری از جمله مدال آزادی رئیس جمهوری، مدال فضایی کنگره، تندیس و لوح یادبود گودارد رابرت، جایزهٔ سایلوانوس تایر، جام کالیر از انجمن هوانوردی ملی، و مدال طلای کنگره کسب کردهاست. مکانهای زیادی از جمله دهانهٔ آرمسترانگ، و سنگهای آسمانی از جمله سیارک ۶۴۶۹ آرمسترانگ به افتخار نام او نامگذاری شدهاند. هم چنین آرمسترانگ افتخار پیاده روی هوا و فضا را کسب کرد. آرمسترانگ و خدمهٔ آپولو ۱۱، در سال ۱۹۹۹ دریافتکنندگان مدال طلای لانگلی از موسسه اسمیتسونیان بودند.
در سراسر ایالات متحده آمریکا، نام بیش از یک دوجین ابتدایی، راهنمایی، و دبیرستان به افتخار او نامگذاری شدهاند. نام بسیاری از مکانهای دیگر در سراسر جهان از جمله خیابانها، ساختمانها، مدارس، و جاهای دیگر آرمسترانگ و یا آپولو است. در سال ۱۹۶۹، قوم ترانهسرا و خوانندهشان جان استوارت، برای ادای احترام به نیل آرمسترانگ و اولین گام او در ماه، آلبوم “آرمسترانگ” را منتشر کردند. در ماه اکتبر سال ۲۰۰۴، دانشگاه پردو اعلام کرد که ساختمان فنی و مهندسی جدید خود را آرمسترانگ خواهد نامید. برای این ساختمان ۵۳٬۲۰۰٬۰۰۰ دلار هزینه شد و در ۲۷ اکتبر ۲۰۰۷، طی مراسمی به آرمسترانگ اختصاص داده شد. در سال ۱۹۷۱، جایزهٔ سایلوانوس تایر از سوی آکادمی نظامی ایالات متحده آمریکا برای خدمات آرمسترانگ در غرب کشور اهدا شد.
زندگینامهٔ مجاز آرمسترانگ در “اولین مرد: زندگی نیل آرمسترانگ” در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. برای سالهای بسیاری، نویسندگانی مانند استفن آمبروز، و جیمز میشنر به آرمسترانگ پیشنهاد نوشتن زندگینامه او را دادند، اما آرمسترانگ پس از خواندن یکی از زندگینامههای جیمز هانسن، با او توافق کرد.
در سال ۲۰۱۰، بنیاد بررسی فضایی، آرمسترانگ را به عنوان محبوب ترین فضانورد برگزید.
آرمسترانگ در پاسخ به مطبوعات درباره دیدگاه او به پروازهای فضایی در سال ۲۰۰۵ گفت: «ماموریت مریخ نورد سرنشین دار آسان تر از برنامه فضایی آپولو در سال ۱۹۶۰ خواهد بود. در سال ۲۰۱۰، آرمسترانگ از تصمیم لغو اریز ۱ انتقاد کرد.»
او در یک نامهٔ سرگشاده به جانبازان آپولو (جیم لاول و ژن کرنان) اشاره کرد و گفت: «سازمان فضانوردی کشور ما نیم قرن است که انسان به فضا میفرستد و در آینده به صورت نامحدود این کار انجام میپذیرد.» آرمسترانگ علنا نگرانیهای خود را در آپولو ۱۱ هنگام فرود بر ماه بیان کرد و گفت که شانس زنده ماندم ۵۰% بودهاست. من بسیار متعجب بودم اما در نهایت موفق شدم بر ماه فرود بیایم.
در ۱۸ نوامبر ۲۰۱۰، در ۸۰ سالگی، آرمسترانگ گفت: «کشور هلند در یک ماموریت به مریخ او را به عنوان فرماندهٔ ماموریت خواسته بودند.»